|
خاطرات و مسایل اجتماعی روز |
سلام به همه دوستان وبلاگی...
ببخشید که دیر به دیر می نویسم. بازم ممنون از احوالپرسی هاتون. همچنان که داریم موج های کرونایی و ایضا جهش های اونو تجربه می کنیم. والله من که دیگه پوسیدم تو خونه... فقط یه خرید سریع و جمع و جور و البته پیاده روی روزانه دارم. حالا یا خیابون پشت خونه و یا باشگاه انقلاب. دورهمی و مهمونی هم کلا تعطیل. گهگاه خواهرم بیاد سر بزنه فقط اونم با حفظ فاصله و اینا...
قصه های انتخاباتی هم که تموم شد و ترجیح دادم شرکت نکنم. چون واقعا آدم شایسته ای بین کاندیداها ندیدم که بخوام انتخاب کنم. و همشه همون آدم های تکراری با مدیریت فشل و سیستم بیخودی که داریم بر مسند کار میان و عمر و جوونی مارو که تلف کردن هیچ تو شعب ابی طالب هم انداختنمون...
داشتم به دوستان می گفتم که بابا اقلا اونور آبی ها اگه کاندیدای ریاست جمهوری میشن از قبل کابینه رو چیدن... برنامه هایشون مشخصه... می دونن یه فردی مثل بایدن بیاد درسته که پیرمرده! اما خب یه معاون اول کاردرست مثل " هریس" گذاشته که به امور رسیدگی می کنه... اما اینجا طرف تا بیاد درها رو بشناسه و به کی باید شکلات بده یه پستی رو ... به سفارش کی ، افراد رو کجا بچینه تازه.... خلاصه چند ماه باز اسیریم.. تازه اونم باز آدمهای بی خاصیت با مدیریت فشل. فقط خدا به دادمون برسه...
و باز هم ماه مرداد و ماه خاطره بازی برای من رسید... خب تو این ماه هم ازدواج کردم و هم بچه دار شدم! بخصوص که سالگرد ازدواجم با تولد همسری یک روز هست...
پسرم الان اونور هر دو دز واکسن رو زده ... ولی خب ما هنوز اینجا نوبتمون نرسیده بس که روند واکسیناسیون کند هست! پسرم خیلی دلتنگ شده واسه ما و ایران... اگه کارت اقامتش هم بیاد، علی رغم توصیه پدرش که شرایط اینجا زیاد جالب نیست بخاطر کرونای دلتا... ولی بازم می گه می خوام بیام!
خونواده همسر که یکی پس از دیگری تست شون مثبت شد و ما هم از اینجا فقط احوالپرسی و پخت سوپ و آش و غذا و همسر می رسوند بهشون. البته فقط داخل آسانسور می ذاشت و برمی گشت خونه. ارتباط تصویری احوالپرسی و ... خداروشکر الان دو هفته شون تموم شد و خیلی بهترن.
جاری هم جدول رده سنی واکسیناسیون برای همسر فرستاده و می گه هنوز نوبتتون نشده. همسر هم کلی سربه سرش گذاشت که معلومه هنوز نوبت ما نشده! ولی شما باید بری... ایشونم کلی خندید و گفت اصن من خیلی وقته تزریق کردم چون سنم رسیده بوده! J)
تعطیلات 6 روزه هم خیلی جالب بود! دولت یه چی گفت، مردم دوباره کار خودشون رو کردن! ریسه تو جاده های شمال! اینجا هم میری بیرون خرید همه جا شلوغ! پارک و بوستان شلوغ، نمی دونم ما الان جمعیت به این زیادی که دولت نمی تونه مدیریت کنه، واسه چی طرح تشویق فرزندآوری هم می ده! انگار ما خیلی حالا امکانات داریم. بابا تو امکانات اولیه آب و برق موندیم! حالا دلشوره دارن که جمعیت ایران رو به افول هست! بهتر والله! بیان به جمع تحریمی ها بپیوندن که چی بشه!؟