|
خاطرات و مسایل اجتماعی روز |
سلام به همگی دوستان وبلاگی، بخصوص اونایی که پیام دادن خب بیا بنویس دیگه! از اونجایی که خیلی کامنت نمی ذارین... حس می کنم لابد خواننده ندارم که بنویسم! و جالبه اونایی میان تذکر می دن بنویس که کلا خواننده خاموش وبلاگم هستن! خو مادرجون بیا حرف بزن من بفهمم با در و دیوار حرف نمی زنم اینجا و صرفا دفترچه خاطراتم محسوب نمیشه)))
جونم براتون بگه که بعد از انگشت نگاری دوم بالاخره سفارت ایمیل زد که حالا تشریف ببرین پیش دکترایی که مورد تایید ما هستن درایران و یه مدیکال تست هم انجام بدین ببینیم سالم هستین یا نه ! خلاصه وقت گرفتیم و رفتیم بیمارستان دی. البته چند تایی بودن که دیدیم این یکی مسیرشون بهمون نزدیکتره. حالا تازه هم آزمایش خون داده بودیم و فکر می کردیم همون رو قبول کنه. رفتیم اونجا بعد از پر کردن یه سری فرم به زبان انگلیسی، دکتره از قد و وزن و سایر معاینات پزشکی و سوابق بیماری و داروهای مصرفی و اینا پرسید و در نهایت باز یه آزمایش خون در خصوص بیماریهای واگیردارمثل سل و اچ آی وی و از این قبیل نوشت والبته عکس ریه و .. همونجا انجامش دادیم و نتایج اوکی بود خداروشکر. دکتر گفت خودم تو پیج درخواست ویزاتون نتایج رو ثبت می کنم و بابت این معاینات و سابمیت تو اون پیج نفری 110 دلار آمریکا دریافت کرد! نقد! قبلش تو واتساپ توضیح داده بود زمان نوبت دهی که چنین مبلغی می گیره!
بعد از یه هفته اطلاع دادن که ویزاتون اوکی هست و تا یه ماه فرصت دارین که برای مهر ویزا توی پاس تون اقدام کنین. خب حالا با توجه به اینکه پاس هامون دوسال بیشتر اعتبار نداشت و ویزای 5 ساله دریافت کردیم ترجیح دادیم ابتدا پاس رو تمدید کنیم و بعد واسه مهر ویزا اقدام کنیم.
خودش یه پروسه بزرگ بود. از اونجایی که تمدید زودتر از موعد بود پلیس+10 محله ما رو فرستاد معاونت اداره گذرنامه واقع در خیابان مطهری که یه جای مسخره بدون جای پارک و شلوغ بود. من رفتم داخل که زودتر نوبت بگیرم و همسر در به در دنبال جای پارک! جلو در ورودی موبایل رو می گرفتن! بعدش با کارت ملی راه می دادن، رفتم داخل نوبت گرفتم نشستم و یادم افتاد ای داد کارت ملی همسر داخل پوشه مدارک که همسر داده به من! دوباره رفتم بیرون موبایلم از نگهبان گرفتم زنگیدم به همسر که کجایی؟ گفت دنبال جای پارک! گفتم بیا کارت ملی ت رو ازم بگیر که بدون اون نمی تونی بیای تو! دوباره همون پروسه رو انجام دادم رفتم داخل. داشتم مدارک مورد نیاز رو می خوندم که دیدم کپی صفحه اول پاس رو می خواد، همسر اومد و کپی هارو گرفت و نوبتمون شد رفتیم داخل، یه آقایی نشسته بود با موبایلش بازی می کرد! مارو به خانم میز بغلی ارجاع داد، خانمه که پاس رو دید گفت نه نمیشه تمدید کنین! چون دو سال و چند ماه فرصت داره هنوز! گفتم لیدی! ویزام 5 ساله س و یه ماه وقت دارم که مهر بزنم! گفت خب مهر بزنین و بعد که منقضی شد بیارتمدید کن! گفتم اونوخ ویزام رو تو می زنی دوباره تو پاس جدید؟ گفت نه! باید بری سفارت اون کشور! گفتم نه اینکه با همه کشورها دوستیم و سفارت دارن تو کشور ما! دوباره یه خرج سفر و هزینه بلیت و هتل به من تحمیل می کنی؟ گفت متاسفم امکان پذیر نیست! گفتم ببین من اشتباه کردم به حرف اون دفتر پلیس +10 دوزاری گوش دادم و اومدم پیش تو اصن! چشماش گرد شد! گفتم میرم اداره کل گذرنامه و اقدام می کنم.
خلاصه تو این گرما و ترافیک رفتیم اداره کل. دوباره تحویل موبایل وارائه کارت ملی و ... اینجا ولی یه حراست خانم هم باید من رو می گشت و اجازه ورود می داد! یه نگاهی به مانتوی رنگ روشنم که راه های سفید و آبی داشت انداخت و دید بغل مانتوم چاک داره و گفت خب پوشش شما اشکال داره! گفتم خانوم حجاب من کامله، گفت نه مناسب نیست! کارت ملی منوگرفت و یه چادر داد سرم کنم! چندشم شده بودها! ولی چاره نبود...
رفتیم داخل و مارو به سرهنگی که رئیس اونجا بود نامه رو خوند و سریع امضا و مهر کرد که مشکلی در تمدید پاس وجود نداره... خلاصه سریع برگشتیم دفتر پلیس + 10 و فرم پر کردیم و دوباره متوجه شدم باید اجازه محضری همسر هم داشته باشم. دوباره رفتیم محضر و یه هزینه هم اونجا دادیم تا بالاخره پروسه طی شد... چهار روز بعد پاسپورت هامون رسید دم خونه J)
بعدشم با روش pick up اقدام کردیم برای مهر ویزا، خلاصه این هم انجام شد.
اما خب خردادماه یه ماه شلوغی بود که هم دنبال این کارا بودیم و هم اسکن برای گردنم و دستم که مجددا اومده سراغم، چکاپ تیروئیدم که دکترم سونو داد و معلوم شد یه گره سمت چپ دارم و گفت باید نمونه برداری کنی... حالا آخر خرداد باید نمونه برداری هم انجام بدم. در این بین جلسات دندانپزشکی هم قوز بالاقوز بود... رسما تحلیل رفتم دیگه خیلی ماه شلوغی بود. امیدوارم از این به بعد بتونم یه نفسی بکشم.